وئو.ئ

ساخت وبلاگ
برنگردیم خونه. بمونیم همینجا. دانشگاها باز شن. بریم بیرون سالاد سزار بخوریم با کوکا که تو لیوانه و یخ داره و من یکم از مال خودمو  بدم به میم و میم نگاه «وای نوشابتو دادی به من یو ماست ریلی لاو می» کنه وئو.ئ...ادامه مطلب
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 2:18

کویی کاکا درس میکنم بیتلز گوش میدم و عکساشو نگا میکنم و میرقصم

دلم براش تنگ شده

خیلی

وئو.ئ...
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 2:18

از وقتی پدربزرگم مرده همه چیز بیمعنی تر به نظر میاد! حتی مردن خودش. و نه یه جور بدی. خیلی حس میکنم باید  لحظه هارو زندگی کنم و در عین حال یه کارایی برای آینده کنم  میدونی الان فرقش اینه که کمتر مهم به نظر میان اتفاقای آینده. کمتر انتظار پرفکت بودن دارم ازشون و میدونی؟ حتی اگه پرفکت باشن، خب چی میشه مگه. زندگی جریان داره

وئو.ئ...
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:35

 جالبه که یه چیز کوچولو چقدر کار میتونه بکنه، چقدر میتونه اطمینان های گرم تو قلب آدمو کمرنگ کنه

وئو.ئ...
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 16 تير 1398 ساعت: 18:52

We would sing and dance around
Because we know we can't be found
I'd like to be under the sea
In an octopus's garden in the shade

وئو.ئ...
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 16 تير 1398 ساعت: 18:52

تولد نوزده سالگی. صب م بود راستش الان نمیدونم چه حسی دارم نسبت به کل اون چیزایی که پیش اومد فک کنم باید بنویسم راجبش بعدتر ریاضی رو دیر رسیدم فیزیک رو نرفتم و خوابیدم کللی، وخت نشد ناهار بخورم رفتم برنامه کنار اون یارو نشستم که خیلی مغروره و روژین روش کراش داره البته همه مغرورن فک کنم اون خانومه ناراحت و نا امید شد ازم که رفتم اون ته ولی خب میخواستم کللی مسج بدم ببینم کی کجاییم. بعد برنامه کارگاه بود که نرفتم و با ن رفتیم یه کیک گرد زیبای خیلی شکلاتی گرفتیم و رفتیم اون کافه هه که یبار با م رفته بودیم و قسمت غیر سیگاریا نشستیم و صبت کردیم و اینا، قدم زدن از دانشگا تا کیک فروشی ه و از اونجا تا کافه با ن عالی بود هوا عالی بود ن عالی بود. راستش صبحش برا خودم تو راه آهنگ تولد اندی رو گوش میدادم:)) اوهوم میگفتم، ح اومد، سیبیل داشت دوباره! حس خاصی نداشتم کمتر دوسش داشتم فک کنم ولی قطعن خوشال کننده بود به هر حال شمع های رنگی عالی رو گذاشتم رو کیک و ح کمکم کرد روشنشون کنم، کیمیا نیومد، آرزو کردم شمعارو فوت کردم ح و ن شمردن از نوزده تا یک و کیکمو بریدم و برام دس زدن و شاد بودم فک کنم بعد آ اومد وئو.ئ...ادامه مطلب
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نوزده هزار لغت بهایی,نوزدهمین کنفرانس شیمی فیزیک,نوزدهمین کنگره شیمی ایران, نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت: 3:54

تهش میترسی دوباره و میفهمی باید برگردی پیش قدیمیا، به روزای خوب گذشته و به تصویرای ذهنی، که هیچوخت به کسی نمیگمشون. تقدسش از بین رفته انگار

دلم میخواد برگردم، برگردم اونجایی که هنوز جادویی ه و من قوی م.

وئو.ئ...
ما را در سایت وئو.ئ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2gorbz9 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 13:10